**مشاهیر باستان**
زندگی نامه مشاهیر و نامداران

 
تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

حکومت طولاني سلطان سنجر بر خراسان ( 490 ه.ق. تا 522 ه.ق. ) كه مدتي از آن را در ايام اختلافات برادران ، در اين ولايت حاكم بود ، اغلب در زد و خوردهاي محلي گذشت و آخرين بار كه به سمرقند لشكر كشيد ، ارسلان خان ( خان سمرقند ) رسما" از اطاعت وي سرباز زد و جيحون مرز رسمي شد . سنجر ناچار شد به بسياري از شهرهاي تسخير شده ،‌مجددا" لشكر بكشد . چنانكه در شوال سال 511 ه.ق. به غزنين تاخت و بهرامشاه غزنوي را دست نشانده خود ساخت و در جمادي الاول سال 513 ه.ق. در ساوه با سلطان محمود – برادرزاده اش – به جنگ پرداخت .
سنجر در سال 524 ه.ق. مجددا" به سمرقند لشكر كشيد تا خان سمرقند را مطيع سازد . همچنين ، به علت طغيان" اتسز " ، پسر قطب الدين محمد خوارزمشاه كه دست نشانده سنجر بود ناچار به خوارزم نيز لشكر كشيد ( ربيع الاول سال 533 ه.ق.)‌ و قلعه هزار اسب را تسخير كرد هر چند اتسز را به دست نياورد .
در صفر سال 536 ه.ق. سنجر براي آرام كردن ماوراءالنهر به جنگ گورخان قراختايي رفت . در اين جنگ بود كه در محل قطوان ( شش فرسخي سمرقند ) از قراختاييان شكست خورد و همسرش اسير شد و خود ترمذ گريخت .
لشكر كشيهاي ديگر او به خوارزم ( 528 ه.ق.و 542 ه.ق.) هيچ كدام نتيجه دلخواه نداشت و ضعف عمومي دولت سلجوقي باعث شد كه طوايف " غز " ، از تركمانان ساكن ماوراءالنهر ، كم كم قدرت و قوت بيشتر يافتند و شروع به بي رسمي در ولايات شرقي نمودند . در آخر كار ، به توصيه مويد الدين آي ابه – حاكم نيشابور – سنجر به جنگ غزها رفت و در اين جنگ سنجر شكست خورد و به دست امراي غز اسير شد . حدود يك سال در اسارت بود تا در سال 551 ه.ق او را ازاد كردند . اما اندكي بعد بيمار شد و در چهاردهم ربيع الاول سال 552 ه.ق. وفات كرد و در مرو شاه جهان ( پايتخت ) ، او را به خاك سپردند. ديگر امراي سلجوقي ،‌مانند محمود بن محمد سلجوقي ( فوت 525 ه.ق.) هر چند گاه گاهي كروفري با خلفاي بغداد ( المسترشد، و الراشدب بالله ) نيز داشته اند ، اما هيچ كدام قدرت قابل توجهي نيافتند . ركن الدين ابوطالب ، طغرل بن محمد ( طغرل دوم ) ، در مبارزات ميان شاهزادگان سلجوقي گرفتار آمد . مسعود بن محمد ( فوت سال 547 ه.ق ) ملكشاه بن محمود ، محمد بن محمود بن محمد ( فوت سال 544 ه.ق. ) و ارسلان شاه بن طغرل ( فوت سال 571 ه.ق. ) اغلب با اتابك ايلد گز از اتابكان آذربايجان در زد خورد بودند .آخرين آنان ، ركن الدين ابوطالب طغرل بن ارسلا نشاه ، طغرل سوم سلجوقي بود . كه در جنگ با قتلغ اينانج در حوالي ري شكست خورد و كشته شد . سر او را پيش خليفه الناصرلدين الله فرستادند ( ربيع الاول سال 590 ه.ق.) بدين طريق دولت سلجوقيان عراق به پايان رسيد.
 

 



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

سلطان محمد سلجوقي فرزندملکشاه در24 ذيحجه سال 511 هجري در گذشت و فرزندش محمود جانشين او شد، وي درابتدا با عمويش سلطان سنجر داخل درجنگ شد ولي سپس صلح نمود و پادشاهي عراق و آذربايجان و بغداد و دياربكر و فارس و اران و ارمن و گرجستان براومسلم شدومسترشدخليفه عباسي او را سلطان مغيث‌الدين محمود يمين اميرالمؤمنين لقب داد.  
  مدت سلطنت محمود 14 سال طول كشيد واو بيشتراين مدت را در اصفهان و گاهي در بغداد بسر مي‌برد، وي داماد سلطان سنجر بود و دختر آن پادشاه مشهور سلجوقي بنام ماه ملك يا مهملك خاتون(4) زوجه او بود كه در سن هفده سالگي و سلطان سنجر از مرگ وي سخت اندوهگين شدو شعراي دربار وي در مرثيه فوت او شعرها گفتند ولي هيچيك از آن اشعار او را تسلي نبخشيد وسلطان ازعمعق بخاراي كه شاعري توانا از اهل بخارا و ملك‌الشعراي سلاله‌آل‌افراسياب درسرزمين توران بودخواست تا درمرثيه دخترش اشعاري بسرايد زيرا عمعق از جهت مرثيه‌هائي كه درباره خواتين توران گفته بوددرآن روزگار شهرتي بسزا داشت ولي چون بطلب وي رفتند او پير و فرتوت شده بود و نقل وتحويل ازآنجا متعذر مي‌نمودلذا مرثيه‌اي گفته ومصحوب پسرخودحميدي نزد سلطان سنجر به مرو فرستاد و اين واقعه در فصل بهار بود و اين دو بيت از آن مرثيه است:
 

 



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

حکومت ملكشاه :پس از قتل آلپ ارسلان ، ملكشاه به قدرت رسيد و نظام الملك را به جاي خويش نگه داشت . اوج قدرت سياسي سلجوقيان در دوره ي بيست ساله ي حكومت ملكشاه با وزارت خواجه نظام الملك بود. قلمرو سلجوقيان در اين عهد به وسيع ترين حد خود رسيد ( 465- 485 هجري) و كارهاي عمراني در بسياري از شهرها به ويژه اصفهان و همدان انجام شد. (ابن اثير، الكامل ، ج7 ، ص190 – محمد بن علي بن سليمان راوندي ، راحه الصدور و ايه السرور ، به سعي و تصحيح محمد اقبال ، تهران: علمي،ص67 )
سياست هاي خواجه در جهت تثبيت امور ، ايجاد امنيت عمومي و به نظم درآوردن قواعد اخذ خراج او را به عنوان « يكي از بزرگترين وزرايي كه شرق تا كنون ديده » مورد ستايش مورخين درآورده است (برتولد اشپولر، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي ، ترجمه قمر آريان پور .  تهران : امير كبير1354  ، ص132 ) وي تصميم گرفت كه شهرها و  آبادي ها را به عنوان تيول بين سپاهيان تقسيم كند تا آنان براي درآمدهاي آتي خويش به فكر آباداني مناطق خويش باشند و گويا اين كار او به ثمر رسيد و بر اثر اين سياست « در كمترين مدت به بهترين صورت شهرها آباد شدند.» (اصفهاني بنداري ، زبده النصره .ص50)
در اواخر حكومت ملكشاه بين او و خواجه نظام الملك كدورت و خصومت پيش آمد كه دلايل آن عبارتند از: نخست آن كه او به هر يك از فرزندان و خويشان خود پست و مقامي اعطا كرده بود و برخي از آنان از قدرت خود سوء استفاده  مي كردند و در پي درگيري يكي از اين افراد با فرستاده ي ملكشاه اختلاف بالا مي گيرد.( ابن اثير، الكامل ، ج7  ، ص181 ) ديگر آنكه تركان خاتون همسر ملكشاه و مادر محمود مي خواست با كمك تاج الملك ابو الغنايم پارسي فرزند خردسال خود را وليعهد كند در حالي كه تمايل ملكشاه و خواجه به وليعهدي بركيارق فرزند زبيده خاتون بود و همين موجب خصومت تركان خاتون با وي و بدگويي او از خواجه نزد ملكشاه گرديد . ( راوندي ،‌ راحه الصدور ، ص134 ) ملكشاه با وجود تيرگي روابط خود با خواجه از عزل او تا آخرين زمان خودداري كرد ، تا آن كه خواجه در سال 485 به وسيله يكي از فداييان اسماعيلي كشته شد و شايع گرديد كه اين واقعه با رضايت ملكشاه به وقوع پيوست. ملكشاه نيز پس از مدت كوتاهي بر اثر مسموميت فوت كرد . (ابن فندق ، تاريخ بيهق ، به سعي احمد بهمنيار،  تهران :فروغي ،بي تا  ، ص76. )
 

 



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

الپ ارسلان پس از فوت طغرل در سال 455 هـ .ق با ياري خواجه نظام الملک بر برادرش سليمان كه جانشين رسمي طغرل بود ، غلبه كرد و  زمام امور را به دست گرفت. وي در مدت نه سال و نيم با تدبير وزير با كفايت ايراني خويش ، مرز هاي خود را به درياي مديترانه رسانده و در نبردي به نام ملازگرد برلشگر رومانوس ديوجانوس ( امپراتور روم شرقي ) غلبه نمود كه اين يكي از درخشان ترين فتوحات سلجوقيان است و پس از كشتار تعداد زيادي از روميان عده ي كثيري را به اسارت گرفت و در پي اين فتح « قيمت بنده و چهارپا به نازلترين قيمت ها رسيد.» (اصفهاني بنداري ، زبده النصره و نخبه العصره ،  ترجمه محمد حسن جليلي ،  تهران :بنياد فرهنگي ايران ،2536  ، ص50)                                                            

 



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

پيشينه ي سلجوقيان :سلجوقيان شاخه اي از ترکان غز بودند كه در تركستان اقامت داشتند و به نام يكي از رؤساي خود سلجوق ، به سلجوقيان مشهور شدند.سران سلجوقي در زمان سلطان محمود به او مراجعه كرده و از او اجازه خواستند كه در ازاي خدمات لشگري ، در نواحي خراسان اقامت گزينند. وي به آنها اجازه داد كه در ناحيه اي ميان سرخس و ابيورد ساكن شوند. در پي سكونت اين گروه قبايل ديگري نيز به اين نواحي وارد شدند. و به تدريج عده ي آنها زياد شد و برخي از آنها تجاوز به سرزمين هاي اطراف را شروع كردند. اما سلطان محمود موفق شد آنها را تحت كنترل خود درآورد.
قدرت و نفوذ سلجوقيان روز به روز افزايش مي يافت تا آن كه در دوران سلطنت مسعود پس از چند تهاجم ، در سال 429 هـ . ق نيشابور را به تصرف خود در آوردند و در آنجا به نام طغرل بن ميكائيل خطبه خواندند. سلطان مسعود سپاهي را براي جنگ با آنها روانه كرد و در سال 431 هـ . ق در محل دندانقان بين دو سپاه نبردي روي داد و مسعود در اين نبرد شكست خورد . طغرل بعد از اين پيروزي به پيشروي خود ادامه داد و بر نواحي مختلف ايران مثل خراسان ، گرگان ، اصفهان ،كرمان و بين النهرين غلبه كرد و ري را براي مدتي به پايتختي خود برگزيد. (حسين سلطان زاده ، تاريخ مدارس ايران از باستان تا تأسيس  دارالفنون ،   تهران ، آگاه ، 1364   ، ص 9-108) حكومت تركان سلجوقي كه نخستين بار از ناحيه ي مشرق ايران به عرصه ي تاريخ اسلام قدم نهادند ، از بسياري جهات براي جامعه اسلامي داراي اهميت بوده است. پيروزي چشمگير آنها با دست يافتن طغرل بيك بر نيشابور و بيرون راندن غزنويان از خراسان در تكوين اين پادشاهي بزرگ نقش اساسي داشت.
فتح بغداد ، حكومت طغرل :طغرل در سال 447 هـ .ق وارد بغداد شد و دولت آل بويه را كه مدتي بر اين شهر تسلط داشت بر انداخت و خليفه ي عباسي القائم بامرالله به نام او خطبه خواند و لقب سلطان به وي اعطا كرد.
فتح بغداد به دست سلجوقيان سر فصلي بود براي پيكار با تشيع. آنها به جايگزيني شيوه ي تفكر سني به جاي شيعه پرداختند و براي آموزش مواد ديني احتياج به مدرسه ها و دانش سراها داشتند ،كه در آينده اي نزديك با روي كار آمدن خواجه نظام الملك به اين تصور جامه عمل پوشانده شد. وزارت طغرل از سال 448 تا پايان حكومت او را ابونصر منصوربن محمد كندري (عميد الملك كندري ) بر عهده داشت كه از منشيان بزرگ و مسلط به دو زبان فارسي و عربي و از مردان كاردان عصر خود بود. او از مذهب حنفيه پيروي مي كرد و تحت تاثير فضاي اجتماعي آن عصر بسيار متعصب بود و بر شافعيان ، شيعيان و ديگران سخت مي گرفت و طعن و لعن را بر آنان شايع كرد و به همين سبب بسياري از علماي اشعري همچون امام الحرمين و ابوالقاسم قشيري مجبور به ترك بلاد خود شدند (ابن اثير، الكامل ، ترجمه عباس خليلي و ابوالقاسم حالت ،   تهران : علمي ، بي تا  ، ج7 ، ص186)
 

 



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
صفحه قبل 1 صفحه بعد

اسلایدر